یک R پر عار! (مقاومت در برابر تغییر)
در دنیای تغییرات مثبت و سودمند با یک R پر عار مواجه هستیم. چندی پیش که به ترجمه متنی راجع به فرمول تغییر بِک هارد هریس DxVxFs>R=C پرداختم دائما به پارامترهای این فرمول می اندیشیدم و عناصر آن را در کسب و کار و برنامه های خود و دیگران و خود جستجو می کردم. نارضایتی، هدف، نقشه راه و آن R عار…. در میان تمام این عناصر آن چیزی که به شدت و پر قدرت در خود و در دیگران بیش از همه مشکل ساز بود همان R یا مقاومت در برابر تغییر بود. اصلا علت اصلی اینکه معمولا این معادله به تغییر منجر نمی شود نارضایتی، هدف و نقشه نیست بلکه مقاومت بالای افراد در برابر پذیرش تغییرات است. گاهی پیشنهادات عالی و علمی به افراد متعددی داده ام و منتظر بازخورد آنها مانده ام. دائما شرایط را با فرمول تغییر سنجیده ام. با اینکه طرف های مقابلم از شرایط ناراضی هستند (D)، شرایط بهتر را می دانند چه هست (V) و مسیر رسیدن به هدف را هم برایشان ترسیم می کنم (Fs) اما اکثریت آنها بدون فکر، آن R پر عار را به وسط می آورند و بدون اینکه حتی 5 دقیقه سکوت کند و به پیشنهاد بیاندیشد ایده ای بکر را رد می کند و از پذیرش تغییر امتناع می ورزد. این مورد را در خیلی افراد دیده ام. حتی در این مدت خود را حسابی رصد کردم. با توجه به این فرمول سعی کرده ام در رد کردن پیشنهادات دیگران بسیار محتاط باشم. حرفشان را خوب بشنوم. بدون پیش فرض و ذهنیات آن را بسنجم و خوب پایین و بالا کنم. و اگر واقعا پیشنهاد خوبی است ولو بر خلاف تمامی شالوده های ذهنی من باشد آن را بپذیریم. جامعه ما باید یاد بگیرد مقاومت در برابر تغییر را کم کند. حتی در کسب و کارها شرکا و رئسا و کلا تمام کسانی که درگیر یک کسب و کار هستند باید بیاموزند سطح مقاومت خود در برابر تغییر را به شدت کاهش دهند تا روند سیال رشد در کسب و کارشان شدت بگیرد. باید یاد بگیریم به حرف های دیگران خوب گوش بدهیم. خوب گوش دادن را به دیگران بیاموزیم. موقع صحبت دیگران ساکت شویم، خوب گوش فرا بدهیم، گوینده و سوابق و جایگاه او را فراموش کنیم و فارغ از پیش فرض های ذهنی فقط گوش دهیم. آن وقت است که سخن خوب را از بد تشخیص می دهیم و یا تن به تغییر می دهیم و از مزایای آن بهره مند می شویم و یا خیلی زیبا استدلالات طرف مقابل را با مهربانی رد می کنیم و او را آگاه می سازیم. عجب دنیایی می شود. می خواهم این فرمول را بر روی روند رشد اسلام بررسی کنم تا موضوع بیشتر واضح شود. در زمان بعثت پیامبر مردم نارضایتی از شرایط را با گوشت و خونشان حس می کردند (D) پیامبر نیز مدینه فاضله را برایشان به تصویر کشیده بود و راه رسیدن به آن را هم به آنها نشان داده بود. اما چه چیز باعث شد که روند ابلاغ رسالت او 23 سال طول بکشد و با این همه مشقت همراه باشد؟ دقیقا مقاومت مردم در برابر تغییر بود. آنها از تغییر می ترسیدند و تمایل به پایداری در شرایط فعلیشان را داشتند. مقاومت گویا ریشه هایی ذاتی در انسان دارد و مبارزه با آن تمرین و ممارست زیاد می طلبد. قطعا کیفیت زندگی مسلمانان و مردم شبه جزیره پس از 23 سال بهتر شد و آنها به انسانیت خود نزدیک تر شدند. می توان گفت از اهداف اصلی انبیاء شکستن همین مقاومت در برابر تغییر بوده است.
خلاصه اینکه مقاومت خود را کم کنید و اجازه ورود افکار دیگران را به ذهنتان بدهید و این لزوما به معنای پذیرش نیست.
خوشحال می شم نظرتون رو در زیر برام کامنت کنید و اگر از این مطلب خوشتون اومد اون رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
مثل همیشه عالی
حالا که فکرشو میکنم منم از تغیرات میترسیدم و بازهم میترسم.نقطه تفکر خوبی بود مرسی که هستی
ارادت دارم مرد بزرگ. ترس مانع خیلی از موفقیت های ماست