مسعود مردیها

کارآفرین

طراح سایت و گرافیک

مترجم و مدرس

شاعر و نویسنده

روان پژوه و مشاور

مسعود مردیها

کارآفرین

طراح سایت و گرافیک

مترجم و مدرس

شاعر و نویسنده

روان پژوه و مشاور

مطالعات

Good Book
Read More Than Thousands of Papers

چه کتاب هایی را خوانده ام؟

0 +
کتاب خوانده شده

من در مسیر تحقیق و کشف حقایق شاید دهها هزار صفحه از متون دینی رو تورق کردم. قرآن رو بالغ بر 20 بار خوندم شاید و کتاب های فراوانی در این زمینه تورق کردم. هرچند اکنون شاید انسان مذهبی نباشم ولی در مسیر معنویت فردی خویش انگار لازم داشتم که این کتاب ها را مطالعه کنم.

اتفاق خوب، آدمهای خوب، شرایط خوب
مؤلف:
محمد هلاکویی
بالاخره تونستم اولین #کتاب از برنامه #کتابخوانی 97 رو تموم کنم. کتابی که نویسنده عزیز اون، دوست عزیزم آقای هلاکویی @halakoei بهم هدیه داد. #کتاب #موفیقیت بامبوئی نام کتاب هست. سه قسمت داره این کتاب به نظر من. بخش اول موضوعات و مسائل مربوط به موفقیت و #هدف گذاری هست که خب با اینکه در سایر کتاب ها هم می شه پیداش کرد ولی خب نگارش ایشون هم خالی از لطف نیست. جذابیت این قسمت متوسطه. قسمت دوم که مربوط به مصاحبه با برندهای کسب و کار کشور نظیر #دیجیکالا ، #کافهبازار و #سامیتا و … هست قسمت جذابیه و حاوی بیم ها و امیدهای زیادی هست. این قسمت اگر بیشتر بود و با برندهای دیگه ای هم صحبت شده بود خیلی به جذابیت کتاب اضافه می کرد. ولی خب همین قسمت کتاب کافیه که شما این کتاب رو بخونید. در بخش سوم که بیشتر به یک نتیجه گیری شبیه هست مطالب بسیار مفیدی در خصوص #بازاریابی و آمارهای مربوط به #بازاریابیدیجیتال وجود داره که حداقل در ابعادی دیدگاه منو نسبت به تولید محتوا تغییر داد برای همین خیلی دوسش داشتم. کتاب از نگارش نسبتا خوبی برخوردار هست و نکات ویرایشی کمی توش به چشم می خوره که بد نیست اصلاح بشه. از نویسنده این کتاب به خاطر تلاشش تشکر می کنم و این کتاب رو به دوستان فعال در حوزه دیجیتال توصیه می کنم….
تاریخ تکمیل مطالعه: 1397

مؤلف: رابرت الکس جانسون
مترجم: سیمین موحد
کتاب #طلای_درون رو به توصیه یک آشنا و دوست مطالعه کردم. کتاب کم حجم و کوچکی هست و من توی یکی دو ساعت همشو مطالعه کردم. نمی گم کتاب خوبی نبود بلکه می گم من ازین کتاب خوشم نیومد. با وجود اینکه نویسنده به دنبال بیان یک واقعیت که بدست آوردن #استقلال درونی بود می گشت و بر مبنای تفکرات #یونگ تلاشی برای بیان منظورش کرده بود اما به نظر با انتخاب شیوه نادرست ادبیاتی و به کار گیری الفاظ و مثال ها از هدفش دور شده بود. تکرار کلمات (کلمه طلا در حد افراط) ، ترجمه غیر منسجم و ثقیل، مثال های سطح پایین و گاها نامربوط، بیان مسائل غیر قطعی و غیر علمی، اتکا به فرهنگ #بودا و افکار هند، بیان مسائل ماوراالطبیعه به نحوی غیر مستند، از ایرادات اساسی این کتاب به شمار میاد. وقتی این کتاب رو با برخی کتاب های دیگر مقایسه می کنم می بینم واقعا حرفی برای گفتن ندارد. البته آن آشنا می گفت باید در شرایط خاصی باشی تا کتاب برایت معنا پیدا کند ولی خب من در شرایط عادی فعلا این کتاب رو بررسی می کنم.
در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «همواره یکی از دغدغه‌های ما این بوده است که مستقل، با #اقتدار، شجاعانه و دلیرانه در عرصه‌های مختلف زندگی ظاهر شویم. ولی از آن جایی که همواره ما کارهایی را بلد نیستیم و مسیرهایی در زندگی برایمان ناآشناست، مجبور می‌شویم به کسی تکیه کنیم. مجبوریم در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی‌مان کسب اجازه کنیم. به همین خاطر #طلای_وجودیمان که همان استقلال‌مان است را این گونه به دیگران واگذار می‌کنیم. باید یاد بگیریم که چه زمان طلای وجودی‌مان را برای نگهداری به دیگران بدهیم؟ چه زمانی باید برویم و طلای‌مان را پس بگیریم؟ اگر زمان پس گرفتن، طرف مقابل نخواست طلای ما را به ما پس دهد چه باید بکنیم؟ از طرفی باید بدانیم ما هم برخی مواقع باید طلای همسر، همکار، فرزند و یا دوستمان را از آنها بگیریم و زمانی که قدرت کسب استقلال‌شان را پیدا کردند سریعا طلای آن‌ها را به آن‌ها برگردانیم؟ شما باید بدانید چگونه این نقش را خوب ایفا کنید تا هم خودتان دچار دردسر نشوید و هم دیگران را دچار مشکل نکنید.» خواندن این کتاب را به دیگران توصیه نمی کنم…
تاریخ تکمیل مطالعه: 1397

مؤلف: لوئیس کرستنر
مترجم: مهندس امیر توفیقی
امروز فرصت کردم خلاصه کتاب چه کسی می گوید فیل ها نمی توانند برقصند اثر لوئیس کرستنر مدیر اسبق IBM رو مطالعه کنم. خلاصه خوانی هم خوب است چون به مغز کتاب یم پردازد. کتاب، حاوی مطالبی در خصوص نجات شرکت بزرگ IBM که یک شرکت تکنولوژی چند ملیتی است می باشد. این تجربیات برای کارآفرینان و فعالان شرکتی حاوی مطالب ارزنده و مفیدی است. اینکه شرکت های بزرگی مثل IBM نیز ممکن است به خاطر خطاهای سازمانی و فرهنگ غلط حاکم در شرکت به مرز ورشکستگی برسد و چگونه یک مدیر که بویی از تکنولوژی نبرده است با رویکردهای صحیح می تواند یک شرکت 70 میلیارد دلاری را از ورطه ی سقوط نجات دهد. کرستنر در این کتاب بیان می کند که عوامل یک شرکت چگونه می توانند با تقابل و جنگ داخلی به روند رشد آن ضربه بزند و جنگ چند ساله او در IBM برای اصلاح فرهنگ آن چگونه منجر به تحولات اساسی در آن شد.
مطالعه خلاصه این کتاب را به مدیران و فعالان اقتصادی توصیه می کنم.
تاریخ تکمیل مطالعه: 1397

مؤلف: فلورانس اسکاول شین
مترجم: گیتی خوشدل
آخرین کتابی که خوندم کتاب فاخر چهار اثر نوشته فلورانس اسکاول شین. به جرات میتونم بگم این کتاب جزو 5 کتاب خوبیه که میتونم توصیه کنم. افرادی که پیش زمینه قرآنی دارند و با خدا غریبه نیستند این کتاب رو برای رشد ایمان و روش زندگیشون حتما باید بخونند. کتاب ساده و بی پیرایه به بیان مسائل جهان بینی و روش درست زندگی کردن و ایمان راسخ به خدا پرداخته و روح های متلاطم رو آرام میکنه. اعتقادات این زن عجیبه و واقعا ما به عنوان یه مسلمان وقتی از روش زندگی این زن مطلع میشیم احساس عجز میکنیم. همون مثل قدیمیه به عمل کار برآید به سخن دانی نیست. حتما و حتما و حتما بخونید به خصوص اگر در شرایط دشواری گیر کردید.
تاریخ تکمیل مطالعه:
1397

مؤلف: نیک سرنیچک
مترجم: مجید سلیمانی

این کتاب که هدیه ای از طرف یک دوست خوب بود کتابی بسیار سنگین و مهم به شمار می رود. مشخص است نویسنده اهل تحقیق بوده و مباحث کاربردی و علمیست. کتاب از ترجمه خوبی هم برخورداره و مطالعه این کتاب نیاز به دقت دارد. مباحث کتاب تقریبا  چهره های پنهان سرمایه داری های نوین و تکنولوژی را نشان می دهد و هشدارهایی در این زمینه به همراه دارد. در مجموع این کتاب رو به کسانی که در حوزه تکنولوژی فعالیت دارند توصیه می کنم.

به دوستانم این کتاب رو امانت می دهم.
تاریخ تکمیل مطالعه: آبان 99

مؤلف: دون ميگوئل روئيز
مترجم: دل آرا قهرمان

خودشناسی و پیدا کردن راهی برای بهتر زیستن و تبدیل به انسان بهتری شدن، دغدغه‌‌ی مشترک میلیون‌ها انسان روی کره‌ی زمین است. دغدغه‌ای که انگار از قرن‌ها پیش – فقط کمی بعد از رفع نیازهای اولیه‌ی بشری- شکل گرفت و تا امروز هم ادامه دارد. دغدغه‌ای که بهانه‌ی شکل‌گیری مقاله‌های و کتاب‌های زیادی شده است. کتاب چهار میثاق نوشته‌ی دون میگوئل روئیز با استفاده از آموزه‌های تولتک‌ها، میثاق‌هایی برای رهایی از این دغدغه‌ها را پیشنهاد کرده است. عده‌ای این کتاب را به پاداشی تشبیه می‌کنند که بعد از یک شکست دریافت کرده‌اند و عده دیگری آن را تنبیه قضاوت‌هایشان می‌دانند.

این کتاب چهار اصل یا چهار میثاق اساسی را بیان می‌کند و قدم به قدم به خواننده آموزش می‌دهد که چطور این اصول را در زندگی روزمره خود رعایت کند تا به آرامش درونی برسد.تاریخ تکمیل مطالعه: سه شنبه 11 مرداد 400

مؤلف: ويكتور فرانكل
مترجم: مهين ميلانی ، نهضت صالحيان

کتاب انسان در جست‌وجوی معنی (Man’s Search for Ultimate Meaning) در سال 1946 برای اولین بار منتشر شد. این کتاب یکی از بهترین نمونه‌های ادبی در ادبیات روانشناسانه است و روایت زندگی و نجات یافتن دکتر ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری رژیم نازی را شرح می‌دهد. فرانکل در این کتاب ابتدا خاطراتش از آشویتس را بازگو می‌کند و سپس تلاش‌ها و راهکارهایش برای زنده ماندن را توضیح می‌دهد.

ویکتور فرانکل در مدت زمانی که در نیروگاه آشویتس زندانی بود، پدر، مادر، همسر و برادرش را از دست داد بنابراین به گفته خودش «درد از دست دادن» را می‌فهمد. او در کتاب انسان در جست‌وجوی معنی سعی می‌کند تا با بیان دردهایش به خواننده بفهماند که چطور می‌توان زیر بار این حجم از رنج زنده ماند.
تاریخ تکمیل مطالعه: 10 مهر 400

مؤلف: دبی فورد
کتاب خوبی هست و کوتاه و مفیده

چند بار احساس منقبض شدن کرده‌اید؟ چند بار خودتان را آن قدر کوچک کرده‌اید تا در نقشی بگنجید که نمی‌خواستید هیچ بخشی از آن باشید؟ چند بار هنگامی دهان خود را بسته نگاه داشته‌اید که می‌خواستید فریادی بلند بکشید یا نیرویتان را به کسی واگذاشته‌اید که بالاترین سود شما را در نظر نداشت؟ چند بار تسلیم رفتاری بی‌اختیار یا اعتیادآور شده و با فکری روشن انتخاب نکرده‌اید؟ چند بار به خود گفته‌اید: «من نمی‌توانم! به انداز‌ۀ کافی قوی نیستم. آن قدر شجاع یا مطمئن از خود نیستم که هر آنچه آرزو دارم، بشوم؟» هر روز با صدها انتخاب رو به رو هستیم که یا ما را مطمئن، نیرومند و باارزش می‌کنند یا آنچه را بیش از همه آرزو داریم، از ما می‌ربایند. ترس‌های فلج‌کننده، اعتماد به نفس سرکوب‌شده و شجاعت استفاده‌نشده، موانعی هستند که نمی‌گذارند انتخاب‌هایی پرتوان انجام دهیم؛ انتخاب‌هایی که به صلاح ما و هماهنگ با ژرف‌ترین آرزوهایمان هستند. برای بسیاری از ما، در بیش‌تر تصمیم‌هایمان در بارۀ کارهای مالی، خانواده، بدن، وزن و تصوری که از خود داریم، احساس ناشایستگی غالب است. وقتی اطمینان نداشته باشیم، احساس می‌کنیم شایستۀ داشتن آنچه می‌خواهیم نیستیم، شایستۀ ابراز حقیقت خود نیستیم و شایستۀ ایجاد تغییرات بزرگی که اساس آیندۀ‌ما را دگرگون می‌سازد، نیستیم.وقتی احساس ضعف، درماندگی و ناتوانی می‌کنیم، آن نیرورا نداریم که افکار نومیدکننده، منفی و هراسناک را که مانع زندگی دلخواهما می‌شوند، کنار بزنیم.

تاریخ تکمیل مطالعه: 21 مهر 400

مؤلف: جول اوستین
کتاب خوبی هست و کوتاه و مفیده

البته جنس کتاب از نوع عمیق و روانکاوی نیست و مخاطب عمومی داره. هرچند برای مخاطب عمومی می تونه حاوی نکات و راه کارهای بسیار مفیدی باشه. جملات زیبایی از کتاب مقدس در این کتاب آورده شده و داستان ها و مثال های خوبی بیان شده است. من در مجموع دوست داشتم این کتاب رو ولی کتاب های عمیق تر مثل اثر سایه و … رو که به صورت روانکاوانه به بررسی علل مشکلات روحی انسان می پردازد رو بیشتر می پسندم.

تاریخ تکمیل مطالعه: 8 آبان 400

مؤلف: دبی فورد
خیلی کتاب خوب و مفیدیه در مسیر خودشناسی

زمانی که درباره سایه، نیمه تاریک طبیعت انسان، حرف می‌زنیم تقریباً هیچ‌کس نمی‌تواند آن را انکار کند یا ادعا کند وجود ندارد. ترس و خشم بارها بر زندگی همه انسان‌ها سایه افکنده است. اخبار حوادث سرشت انسان را به بدترین شکل نشان می‌دهد و گویی این خبرها هرگز تمامی ندارند. اگر با خودمان صادق باشیم باید اقرار کنیم وسوسه‌های تاریک گه‌گاه در ذهن همه ما سایه می‌افکند و بهایی که برای خوب بودن می‌پردازیم پنهان کردن بدی زیر نقاب است. در این میان، به نظر می‌رسد معرفی نیمه تاریک دعوت به نوعی مناظره، روان‌درمانی یا حتی شب شعر عاشقانه است. به محض آنکه افراد از وجود آن مطلع می‌شوند، می‌خواهند از شر آن خلاص شوند. جنبه‌های بسیاری از زندگی وجود دارد که می‌توان برای آن راه‌حلی فوری پیدا کرد، اما متأسفانه سایه یکی از آن‌ها نیست. دلیل آنکه هزاران سال، یعنی از زمانی که انسان به نیمه تاریک خود آگاه شد، نتوانسته است مشکل سایه را حل کند، هنوز مبهم است. فقط وقتی می‌توان این راز را کشف کرد که بدانیم ابتدا چطور با سایه خود کنار بیاییم. بنابراین، من بخش نخست این کتاب را با این رویکرد به سه قسمت تقسیم کرده‌ام و این تقسیم‌بندی را براساس ذات پزشکی خود، یعنی تشخیص، درمان و درنهایت پیش‌بینی صادقانه میزان بهبودی، انجام داده‌ام: ۱. هاله ابهام ۲. راه خروج از ابهام ۳. حقیقتی نو، قدرتی نو

تاریخ تکمیل مطالعه: 9 آذر 400

نویسنده : رابرت الکس جانسون
مترجم : سیمین موحد
خیلی کتاب خوب و مفیدیه در مسیر خودشناسی و من ازش مضامینی شفا بخش دریافت کردم

می‌گویند داستان محبوب دکتر یونگ از این قرار بوده است: روزی آب حیات در آرزوی شناخته شدن روی سیاره زمین از چاه آرتزین جوشید و بی‌هیچ تلاش یا محدودیتی روی زمین جاری شد. مردم از هر طرف برای نوشیدن از این آب جادویی روان شدند و خود را با آن سیراب کردند و این آبی زلال و نیروبخش بود. اما بشر از اینکه اوضاع به این حالت بهشتی باقی بماند خشنود نبود. پس به‌تدریج دور چاه را حصار کشیدند و برای آمدن کنار آن عوارض خواستند، برای اراضی اطراف آن ادعای مالکیت کردند و قوانینی وضع نمودند، درباره اینکه چه کسی می‌تواند سر چاه بیاید و چه کسی نمی‌تواند، به این ترتیب درهای ورود به محوطه چاه را قفل کردند. به‌زودی چاه به مالکیت قدرتمندان و نخبگان درآمد. از این‌رو آب خشمگین و ناراحت شد و از جریان بازایستاد و از جای دیگری شروع به جوشیدن کرد. مالکان اراضیِ اطراف چاه در ابتدا به‌قدری غرق قدرت و تملک خود بودند که متوجه ناپدید شدن آب نشدند. آن‌ها همچنان به فروش آب ادامه دادند؛ در این میان تعداد کمی از مردم متوجه شدند که قدرت حقیقی از بین رفته است. اما چند تن از افراد ناراضی با شهامت بسیار به جستجو پرداختند و چاه آرتزین جدید را پیدا کردند. به‌زودی آن چاه هم به کنترل سودجویان زمین‌ها درآمد و به همان سرنوشت دچار شد. به همین ترتیب چشمه از نو سر از جای دیگر درآورد و این داستان در طول تاریخ ادامه یافته و می‌یابد. این داستان بسیار غم‌انگیزی است که یونگ را تحت‌تأثیر قرار داد، او دریافت که چطور حقیقت، می‌تواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد و به‌صورت امری خودمحورانه درآید. علوم، هنر و خصوصآ روانشناسی از این روند تاریک، آسیب دیده‌اند. اما شگفتی داستان این است که آب همیشه جایی جاری است و هر شخص هوشمندی که شهامت جستجو کردن و یافتن آب زنده به شکل کنونی‌اش را داشته باشد به آن دسترسی پیدا می‌کند.

تاریخ تکمیل مطالعه: 20 آذر 400

نویسنده: دبی فورد
مترجم: مرضیه مروتی
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی

دبی فورد در کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ خواهان آن است تا شما را به کشف جنبه‌های پاک و الهی وجودتان ترغیب کند تا پیوندی جدا نشدنی با خالق‌تان برقرار کنید. این اثر تنها کتاب منتشر شده بعد از مرگ این نویسنده‌ی مشهور است.
قطعا شما هم، مانند بسیاری از انسان‌ها از به بن‌بست رسیدن در مسیر پر پیچ و خم زندگی امروزی و گرفتار بودن در میان سختی‌ها و دغدغه‌ها خسته شده‌اید و به دنبال ذره‌ای نور امید و دیگر موهبت‌های زیبای زندگی هستید. اما تردید نداشته باشید که این موهبت‌ها را در دنیای بیرونی در حالی که از دنیای درونتان غافل هستید نمی‌یابید.

این کتاب بسیار عالیه و خوندنشو به همه عزیزان که درگیر رنج هستند توصیه می کنم
معرفی کتاب مرداب روح
کتاب مرداب روح به قلم جیمز هالیس، جایگاه و نقش تاثیرگذار رنج‌ها و سختی‌ها در رشد روحی انسان را مورد بررسی قرار داده و نشان می‌دهد در گذر از این رنج‌هاست که هدف، شان و عمیق‌ترین معنای زندگی بر انسان آشکار می‌شود.
این کتاب حکایت مکرر همۀ انسان‌هاست. در این روزگار که نومیدى و احساس درماندگى، واقعیتى همه‌گیر به نظر مى‌رسد، تصور آرامش و شادى ماندگار و ناب، معنایى کاملا دور از ذهن و غیر ملموس شده است و یا به ناگزیر در تسخیر سرگرمى‌های سطحى و زود گذر و وابسته به نمونه‌هایى که خود ناقص و گذرا هستند درآمده است.
شما در مسیر عمر خود بارها و بارها به دلایل متعدد و پر شاخ و برگ دستخوش احوال محزونى مى‌شوید که گاه دوره‌اى بسیار طولانى و دشوار دارند. دامنه این احوال از غم و خشم تا افسردگى، اضطراب و ضربه‌هاى روحى را دربرمى‌گیرد.
جیمز هالیس (James Hollis) معتقد است هر شیوه درمانى که به مفهوم روح نپردازد و رشد و نیاز روحى را نادیده بگیرد، در درمان احوال محزون روحى مؤثر واقع نخواهد شد. او این احوال را با هر دلیل و سابقه‌اى، فراخوانى از سوى روح براى عزیمت به روح و رشد روحى مى‌داند. وى رسیدن به شادى را که همه خواهان آن هستند هدف زندگى قرار نمى‌دهد که به نقل‌قول از یونگ، روان‌شناس برجسته قرن بیستم، یافتن «معنا» را هدف و جهت زندگى مى‌داند.
این معنا جز در سایه روح و رشد روحى آشکار نمى‌شود و روح همانا پاره الهى وجود آدمى است که عرصه‌اى نامتناهى، ناشناخته و درعین حال آشنا، خواستنى و شگرف است و خاستگاه آگاهى، آرامش، شادى، امنیت، شکوفایى و معناست.
به عبارت دیگر جیمز هالیس سفر زندگى را سفرى به‌ سوى روح الهى مى‌داند که در آن دیدار از مرداب‌هاى روحى را به منظور کسب آگاهى و رشد روحى ضرورى مى‌داند.
هولیس در کتاب مرداب روح (Swamplands of the soul: new life in dismal places) از اندیشه‌ها و نظریه‌هاى یونگ و بسیارى اندیشمندان دیگر و همچنین مایه‌هایى از اسطوره‌ها براى روشن شدن منظور خود مدد مى‌گیرد و نمونه‌هاى واقعى از افراد متعدد را که در این مرداب‌هاى روحى گرفتار بوده‌اند و چگونگى پشت سر گذاشتن آن‌ها را مثال مى‌آورد.
فاصله میان امیدها تا واقعیت زندگى، بسیار طولانى است و مشکلات و رنج‌هاى بى‌شمارى را دربرمى‌گیرد. تفاوتى نمى‌کند که بردبارانه شرایط حاضر را که توان‌فرسا و در عین حال اجتناب‌ناپذیر است تاب آورید و با روحیه‌اى قهرمانى با آن برخورد کنید یا فقط دست روى دست بگذارید و ماتم بگیرید. در هر حال فاصله میان امیدهاى شما و زندگى واقعى‌تان بسیار طولانى است. اما روان‌شناسى یونگ که رشد درونى را ترغیب مى‌کند، هدف زندگى را نه خوشبختى، بلکه «یافتن معنا» مى‌داند.
هدف جیمز هولیس در این کتاب برانگیختن تعمق و توافق شما براى دیدار آگاهانه از این مرداب‌هاست. در نهایت شما انتخاب‌هاى محدودى دارید؛ زیرا بخواهید یا نه، بخش عمده‌اى از سفر عمرتان را در این مرداب‌ها مى‌گذرانید.
جملات برگزیده کتاب مرداب روح:
– حقیقت همواره در آن سوى دشوارتر قرار دارد.
– افکار و احساسات خود را نظاره کن… حکمرانى مقتدر آنجاست؛ فرزانه‌اى ناشناس که نامش «خود» است.
– وحشت و مقاومتى که هر انسان طبیعى هنگام رفتن به عمق درون خود تجربه مى‌کند، ترس از سفر به سرزمین مردگان است.
در بخشی از کتاب مرداب روح می‌خوانیم:
رشد روحى بى‌شک تا حدى بصیرت، اصلاح رفتار و گه‌ گاه خرد به همراه مى‌آورد. احتمال مى‌رود با سقوط مکرر در یک مرداب و سپس کار کردن روى خود، درک فراخوان آن و انجام وظیفه‌مان که رنج بردن در آن براى یافتن معناى مدفون در گل ‌و لاى آن است، به آگاهى دست یابیم. بى‌تردید یکى از آسیب زننده‌ترین کارهایى که مى‌توانیم انجام دهیم سرزنش خود به ‌خاطر درماندن در مرداب و رسیدن به همان جاى اول است.
من هنگامى که دچار اضطراب مى‌شوم عملا سطح اضطرابم را با قضاوت خشونت‌آمیز خودم بالا مى‌برم؛ بدون توجه به اینکه چگونه محیطم را با تشویش مداوم و انتقاد از خود آلوده مى‌سازم. شخصى که خودش را با زخم‌هایش یکى مى‌داند درمانده مى‌ماند: «من شخصى بى‌لیاقت هستم؛ زیرا دچار اضطراب مى‌شوم. همیشه همین‌طور بوده و پیوسته همین‌طور خواهد بود. من بى‌ارزش و به‌ طرزى مأیوسانه زخمى هستم.»
افکارى مشابه در دوران کودکى ما نیز رواج دارند. ما چنان در برابر عقاید دیگران آسیب‌پذیریم که توده‌هاى عقایدى از این دست، به عنوان «عقاید مرجع» در همه ما باقى مى‌ماند. در بزرگسالى وظیفه ما این است که تشخیص دهیم چنین احوالى خارج از اراده و انگیزه ما اتفاق مى‌افتند؛ گذرا و غیرقابل‌اجتناب هستند و مهم‌تر از همه مى‌توانیم آن‌ها را جذب کنیم و به زندگى خود ادامه دهیم. هنگامى که دچار اضطراب مى‌شوم و از آن رنج مى‌برم، هنوز زندگى و وظیفه‌ام را پیش‌ رو دارم. والت ویتمن گفته است: «آیا من با خودم در تضاد هستم؟ بسیار خوب؛ پس من با خودم در تضاد هستم. من عظیم هستم و من‌هاى بى‌شمارى را در خود دارم.» و همه ما همین‌طور هستیم.

کتاب جالب و ارزشمندیه به نظر من

این کتاب سیر تکاملی خودآگاهی را از طریق بازگویی داستان یک زندگی عجیب نشان می‌دهد. رابرت الکس جانسون، همیشه نزدیک به خودآگاه جمعی زندگی کرده است که برایش هم نعمت بوده و هم نفرین. داستان او یک سفر درونی است که رؤیاها و بینشهایی قدرتمند و رویدادهای هم‌زمان آن را هدایت کرده‌اند. دیگران هم در مورد این چیزها قلم‌فرسایی کرده‌اند، اما به‌ندرت اتفاق می‌افتد کسی پیدا شود که تعهدی اخلاقی نسبت به این نیروهای قدرتمند و مرموز داشته باشد. رابرت نمونه‌ای است از اینکه چگونه در دوران پست مدرنیسم با یک نگرش مذهبی زندگی کنیم و این برای من بسیار شگفت‌انگیز است. منظورم از نگرش مذهبی تبعیت از یک راه و روش، به منظور رستگاری یا رهایی یا حتی لزوماً عضویت در یک نهاد مذهبی نیست، بلکه نگرش مذهبی به تهذیب نفس مربوط می‌شود. منظور از تهذیب نفس؛ پذیراشدن حیرت، شکوه و عظمت، با احترام به آن نیروهای اسرارآمیز مقدسی که بیرون از کنترل خودآگاه ما قرار دارند. این نیروها را گاهی تقدیر، سرنوشت یا دست خدا یا به نقل از رابرت جانسون؛ رشته‌های باریک نامیده‌اند.

این کتاب اینقدر عالی و سازنده برای من بوده که نسخه صوتی اون رو در نرم افزار طاقچه شاید 10 بار گوش دادم. 10 بار!!
عالی و بسیار آموزنده و راهنمای بی نظیر در مسیر ذهن آگاهی و شناخت خویش

کتاب های یالوم و کلا سبک فکری اگزیستانسیالیستی او برای من همیشه جذاب بوده است. سبک نگارشی او داستانی می باشد. من با اینکه خیلی میونه خوبی با داستان ندارم اما مباحث روانکاوی او در کتاب انسان موجودی یک روزه بسیار آموزنده و جالب بود برای من. برای کسانی که در زمینه روانکاوی قصد فعالیت دارند این کتاب بسیار آموزنده خواهد بود.

مجموعه کلاس های صوتی شکستن تقدیر از جیمز هالیس که توسط بنیاد فرهنگ زندگی در نرم افزارهای طالقچه و فیدیبو موجود هست بقدری عالی و آموزندس که هرچه در مورد اون صحبت کنم کم گفتم. 5 کلاس صوتی بی نظیر که بر طبق نظریات پروفسور یونگ بیان شده است و دنیایی از تجربیات ارزشمند را در بر دارد. کلا این آقای هالیس رو من خیلی خیلی دوسش دارم و کتاب های دیگش هم بی نظیر- کتاب هایی مثه مرداب روح و یافتن معنا در نیمه دوم زندگی

کتاب مرد مرد رو که به توصیه یکی از دوستانم مطالعه کردم در کل دوست نداشتم. هرچند شروع کتاب برام جذاب بود و داستان آیرون جان رو بیان می کرد منتا در ادامه بیش از حد به نظر من موضوعات رو کش می ده و جذابیت کتاب رو برای من کم کرد. کتاب مخالفان زیادی داشته ظاهرا در غرب چون یه جورایی مردسالارانس! 

کتاب صوتی ذهن آگاهی اثر جان اولمن رو از طاقچه گوش دادم. دو بار گوش دادم. توی این فیلد به نظرم کتاب خوبیه

کارهای جردن پیترسون رو با توجه به نگاه جالب این شخص خیلی دوست دارم. نگاه رئال، اگزیستانسیالیستی و البته متعادل این روانشناس برام جذابه.

کتاب صوتی این مجموعه بی نظیر رو از طاقچه خریدم و دوبار گوش دادم. به نظرم این کتاب عالیه و خیلی غنی و علمیه – بر اساس نظریات یونگ هست

کتاب صوتی این مجموعه بی نظیر رو از طاقچه خریدم و گوش دادم. علی رغم اینکه من با داستان جور نیست نیستم چه برسه به اینکه طولانی هم باشه به هیچ وجه بابت شنیدن این کتاب خسته نشدم و قلم یالوم و سبک ادبیات بیان اون بسیار زیبا و جذاب و آموزندس – کلا آثار یالوم به دل من می شینه

این کتاب رو به طور اتفاقی هدیه گرفتم و از اونجایی که شروع مطالعاتم در مورد آلبر کامو بود و از کتاب خوشم اومد براش درلینک زیر یه مقاله نوشتم که می تونید نظرم رو اونجا بخونید.
لینک مقاله

این لیست با توجه به تاخیر زمانی منتشر شده و ناقص است و به مرور تکمیل می شود. همچنین ترتیب خاصی برای کتاب ها در نظر گرفته نشده است.

کتاب خوبی می شناسید؟

در کامنت ها به من معرفی کنید

در زیر نام کتاب و علت اینکه باید آن را بخوانم را برایم بنویس. ممنون

5 4 آراء
امتیازدهی به مقاله
اشتراک
با خبر شدن از
0 نظرات
بازخورد درون خطی
مشاهده تمام نظرات
پادکست تُ آغاز شد...مشاهده صفحه
0
من رو با درج دیدگاه، از نظرتون با خبر کنیدx

Follow Me On Instagram

خوشحال میشم در اینستاگرام در کنار هم باشیم. احتمالا فیلترشکن را باید روشن کنید.