مسعود مردیها

کارآفرین

طراح سایت و گرافیک

مترجم و مدرس

شاعر و نویسنده

روان پژوه و مشاور

مسعود مردیها

کارآفرین

طراح سایت و گرافیک

مترجم و مدرس

شاعر و نویسنده

روان پژوه و مشاور

نوشته های بلاگ

بی خبری (سروده مسعود مردیها)

بی خبری (سروده مسعود مردیها)

بی خبری

من زنده شدم تا خبری از تو بگیرم افسوس که این راه گرفتارترم کرد

صد پاره شکر لعل لبت بر لبم انداخت زنهار که آفات دهان تلخ ترم کرد

دائم نظرم سوی لب و خال تو باید صد حیف که صد دیده مرا شادترم کرد

امید به ایصال تو در من نه جوان است این بی خبری سوختم و پیرترم کرد

این لحظه ی نایاب چه نایافتنی شد نالایقی ام در طلبت خوارترم کرد

این می که بنوشیدم و اینک نه خمارم ناخالصی اش زارتر و زارترم کرد

جامی تو بده پرده نشین از پس غیبت بیمار شدم، جام تو بیمارترم کرد

سرودن این شعر برای حفظ قافیه و ردیف کمی بیشتر از سایر اشعار کار برد. نمی دونم چرا ولی با اینکه شعر خوبی شد بقیه شعرام بیشتر به دلم هست. هرچند این شعر رو خیلی دوست داشتم. 1396/03/05

مجموعه اشعار شخصی نیازی به ذکر مقدمه ندارد چرا که دل نوشته های یک شاعر بدون مقدمه بر زبان او جاری شده و به قلمش نگاشته می شود.

خوشحال می شم نظرتون رو در زیر برام کامنت کنید و اگر از این مطلب خوشتون اومد اون رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Tags:
0 0 آراء
امتیازدهی به مقاله
اشتراک
با خبر شدن از
1 دیدگاه
بازخورد درون خطی
مشاهده تمام نظرات
پادکست تُ آغاز شد...مشاهده صفحه
1
0
من رو با درج دیدگاه، از نظرتون با خبر کنیدx

Follow Me On Instagram

خوشحال میشم در اینستاگرام در کنار هم باشیم. احتمالا فیلترشکن را باید روشن کنید.