ای شب تیره (سروده مسعود مردیها)
ای شب تیره از میان برخیز
آمدم تا رها شوم از خود آه در خود چه سخت جا ماندم
گفته بودند کار دشواری است من غلط دیدم و غلط خواندم
وصف بی خود شدن نه آسان است من کجا از خودم جدا ماندم
دیدگانم پر از غبار و خس است نقشه ی راه را خطا خواندم
ای شب تیره از میان برخیز در مسیر طلوع جا ماندم
تا به میخانه می بدست تو است من کجا مشق عشق را خواندم
از سرودن تا عمل کردن بسی راه است… کاش موفق شوم 1396/03/11
مجموعه اشعار شخصی نیازی به ذکر مقدمه ندارد چرا که دل نوشته های یک شاعر بدون مقدمه بر زبان او جاری شده و به قلمش نگاشته می شود.
خوشحال می شم نظرتون رو در زیر برام کامنت کنید و اگر از این مطلب خوشتون اومد اون رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
Tags: شعر
واقعا گاهی از خودم و عملکردم نا امید می شم. گاهی تلاش هام برای جدا شد از نفس و توجه به رضای خدا بی نتیجه می مونه. خدایا مرا از سخنم به عملم کوچ بده تا آب و هوای دلم تغییر کند و گوسفند سرکش نفسم در چراگاه تو رام شود…