هوای پر از التهاب
________________
ازین شلوغی بازار بیزارم
ازین همه داد و هوار بیزارم
چرا توان تحمل نمانده است مرا؟
ازین همه زجّ و سکوت بیزارم
دوای درد خود از عاملش چرا خواهم؟
ازین دوای بدون شفا، بیزارم
هوای حال خوشم پر ز ابر و بارانیست
ازین هوای پر از التهاب بیزارم
خراب می شود این نقش بر رخ ماسه
ازین تلاطم امواج، سخت بیزارم
سرم دوباره به سویت بلند خواهد شد
ازین سری که به زیر اوفتادست بیزارم
دوای درد زمین را در آسمان یابم
ازین شکسته پرو بال خود چه بیزارم
مرا بگیر به آنی چو غیر تو خوانم
ازین حیات زمینی چه سخت بیزارم
۲۰/۱۲/۹۵
مقدمه مجموعه اشعار
مجموعه اشعار شخصی نیازی به ذکر مقدمه ندارد چراکه دل نوشته های یک شاعر بدون مقدمه بر زبان او جاری شده و به قلمش نگاشته می شود. با این حال مجموعه پیش رو حاصل چندین سال سروده های جسته گریخته ی شاعر می باشد که قطعا خالی از اشکال و ایراد ادبی نیست و چه بسا مملوء از اشکال باشد. اما در سرودن این اشعار به دنبال اصول و اسلوب خاصی نبوده ام و تنها دل نوشته های خود را بر صفحه کاغذ آورده ام.
نمی دونم چرا گاهی حال خوبی ندارم. گاهی از درگیری های روزمره خسته میشم. گاهی درمان درد انسانی خود را از چیزایی می خوام که واقعا درمانش نیست… دنیا و تفریحاتش واقعا درمان نیست. فقط خدا