مـــــادر (سروده ی مسعود مردیها)
در آستانه روز مادر
تقدیم به همه مادرهای خوب
مـــــادر
چون هیچ شوم لایق دیدار تو هستم
عمریست پریشان و گرفتار تو هستم
گه ابر شدم بر رخ خورشید وجودت
تو ماندی و من رفتم و بیمار تو هستم
پیمان تو با من همه از ریشه و جان بود
من بستم و بشکستم و رسوای تو هستم
شهدی که تو دادی به دهانم ابدی بود
عمریست که سرگشته ی کندوی تو هستم
آنکس که ندانست گهرهای وجودت
من هستم و شرمنده رخسار تو هستم
صبر من و صبر تو و دریای وجودت
من دانه ریزی به چمن زار تو هستم
گاهی که نباشی چه کنم سرمه ی چشمم
کم سو شده چشمانم و مشتاق تو هستم
من بی تو و تو با من و همواره کنارم
انصاف! کجا لایق دیدار تو هستم؟
تو مادر و من ناخلف از بهر وصالت
شرمنده پیمان خداوند تو هستم.
95/12/27
مجموعه اشعار شخصی نیازی به ذکر مقدمه ندارد چرا که دل نوشته های یک شاعر بدون مقدمه بر زبان او جاری شده و به قلمش نگاشته می شود.
خوشحال می شم نظرتون رو در زیر برام کامنت کنید و اگر از این مطلب خوشتون اومد اون رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
مونده بودم به مناسبت روز مادر به مادرم چی هدیه بدم. خوب که فکر کردم دیدم هیچ هدیه ای بهتر از هدیه ای نیست که از عمق دل بلند بشه. این شعر رو با تمام وجود برای مادرم گفتم… دوستت دارم مادر
عزیزانی نسبت به بنده لطف داشتند و پیشنهاداتی رو در خصوص اصلاح برخی ناملایمات شعری بهم گفتند که من اونها رو اعمال کردم. شعر یه کوچولو ویرایش شده. ارادت