فضل علی (مجموعه اشعار مسعود مردیها)
فضل علی
ناقدی گوید شنیدم از نبی
مطلبی می گفت از مولا علی
او بگفت در وصف وی بسیار چیز
این سخن بشنو صفا بر دل بریز
آن ملک هایی که خازن بر وی اند
هر زمان در هر مکان او در پی اند
مفتخر هستند بر نوعان خویش
از معیت با علی در جان خویش
چون که از مولا خطا نادیده اند
بر مقام او به خود بالیده اند
معترف هستند کز وی ذلتی خارج نشد
در تمام عمر جز لطف از علی ساطع نشد
حق به حق حق دار را مولا گزید
از علی دلسوزتر بر ما ندید
یاد آر آن جنگ احمد در احد
دید تنها شاه دین را نزد خود
کو فرار یار را ناظر ببود
جز علی و اندکی یاور نبود
گفت ای جانه برد در قوم خویش
گفت بر مردان نباشد رسم و کیش
بی کسی ات را ببینم در چِشَم
جنگ خواهم کرد تا جامت چشم
چون که الحاحش بدید احمد بخواند
باو دعایی و به میدان سخت راند
در احد تنها سه تن از مسلمین
احمد و جان امیر المومنین
در دفاع از دین ز خود بُبریده اند
گویی اندر مرگ، سعدی دیده اند
صفدر مولا ز نیرو بر شکست
نزد مولا آمد و یاری بجست
گفت ای احمد نی ام در هم شکست
گفت این از قدرت است و ناز شصت
ذوالفقارش از کمر در جا کشید
آن دو شعبه تیر را جبریل دید
یا خدا گویان به تنها می نواخت
ضربه های کاریش جانها بباخت
وان ندا آمد که ای احمد ببال
بر علی کوهست بر سان جبال
مصطفی گفت من نی ام از او جدا
حرف ما باشد یکی آن هم خدا
صوتی آمد بر زمین از ذوالجلال
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
____________________
1386 کتاب علل الشرایع
مجموعه اشعار شخصی نیازی به ذکر مقدمه ندارد چرا که دل نوشته های یک شاعر بدون مقدمه بر زبان او جاری شده و به قلمش نگاشته می شود.
خوشحال می شم نظرتون رو در زیر برام کامنت کنید و اگر از این مطلب خوشتون اومد اون رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
این شعر ماله خیلی وقت پیشه و ترجمه برخی متن های کتاب علل الشرایعه. چندتا ازین شعرا دارم ولی فک می کنم الان اعتقادات دینیم کمی تغییر کرده. نه اینکه سست شده باشه اتفاقا محکم تر شده ولی تغییر کرده….