پندی برای لشکر (مجموعه اشعار مسعود مردیها)
پندی برای لشکر
اي لشکر حسين نيک گوش کن
هر آنچه که شنيده اي تو فراموش کن
نام تو شد مزين به نام آن شهيد
از فعل او به جز نيکي کسي نديد
اي کارمند رسمي لشکر بکن تو گوش
در کارها تلاش کن، مشين خموش
دلخوش به اين مباش که رها کرده اي تو کار
اينک فزون بکوش و شغلت زمين مزار
مزدي که مي بري از خلعت سپاه
با تنبلي و سستي خود آن مکن تباه
سرباز را گرامي بدار و دان
مولا علي بگفت سرباز از خود مران
گويا فراموش کرده اي پست هاي خود
اين قدر پست بداديم کجا چه شد؟
اينجا چرا لقب تبعيدگاه گرفت
بر پست ها نگاه کن و بمان روزها در شگفت
هرگز گمان مبر که سرباز بَرده است
او در مقام انساني اش لغزش نکرده است
اين بود گوشه هايي ز کار تو
گفتيم تا بماند اين پندها براي تو
________
دوران خدمت سربازی
لشکر 14 امام حسین (ع)- 1391/9/25
مجموعه اشعار شخصی نیازی به ذکر مقدمه ندارد چرا که دل نوشته های یک شاعر بدون مقدمه بر زبان او جاری شده و به قلمش نگاشته می شود.
خوشحال می شم نظرتون رو در زیر برام کامنت کنید و اگر از این مطلب خوشتون اومد اون رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
یه بار این شعرو برای یکی از سرهنگای بالاسریم خوندم بدش اومد…. گفتم حقیقته گفت نه تو غلو کردی… خلاصه هیچ کدوم زیر باره هم نرفتیم!!!